جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
علی الشعیبی

حوزه/ دکتر علی الشعیبی اندیشمند سوری گفت: رهبر انقلاب اسلامی دو نامه خود را خطاب به جوانان غرب و آمریکا نوشت و منتشر کرد و با این دو نامه، دولت های اروپایی و آمریکا را رسوا کرد و آنها را به دست و پا انداخت...

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» دکتر علی الشعیبی از مسلمانان متولد رقه سوریه است که از کودکی علاقه و استعداد سرشاری در یادگیری و تبلیغ اسلام داشت و از زمان 12 سالگی تحت تاثیر شیوخ وهابی رقه به این فرقه مذهبی گرایش پیدا کرد و جوانی خود را در سوریه و عربستان با اعتقاد به وهابیت و تعالیم محمد بن عبدالوهاب گذراند و سال ها نیز به عنوان مشاور ملک فهد پادشاه عربستان فعالیت کرد تا اینکه به دروغگو بودن محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه پی برد و با آشنایی با حدیث غدیر خود را بر سر دوراهی بهشت و جهنم یافت.

آنچه در ادامه می خوانید ترجمه گفتگوی شبکه الکوثر با این اندیشمند جهان اسلام و کارشناس وهابیت است. علی الشعیبی در این حلقه از گفتگو درباره تاثیرات دو نامه مقام معظم رهبری به جوانان غرب می گوید و بیان می کند چگونه این دو نامه، رهبران آمریکا و غرب و شیوه تعامل آنها با داعش را در برابر جوانان این کشورها به چالش کشید. الشعیبی همچنین در این گفتگو درباره ویژگی های کتاب های محمد بن عبدالوهاب و اعتقاد وهابیت در تحریم زیارت قبر مطهر پیامبر می گوید:

 

- در جلسه گذشته درباره گفتگوی میان هنک جانسون سناتور آمریکا و رابرت فورد سفیر سابق آمریکا در سوریه در کمیسیون تروریسم و امنیت داخلی کنگره آمریکا صحبت کردید که ویدئوی این گفتگو نیز منتشر شده است. درباره این گفتگو بیشتر برای ما توضیح بدهید.

در حال حاضر وهابیت آمریکایی ها را نشتر زده اند و آمریکا که خودش وهابی ها را ساخته از ناحیه آنها احساس درد می کند و به همین خاطر پرونده ای برای وهابی ها باز کرده اند تا با آنها مقابله کنند، چون آمریکایی بنا بر ذات خود فریبکار و خائن هستند به ویژه اینکه کمیته مبارزه با تروریسم متشکل از سناتور هنک جانسون و رابرت فورد و رئیس اداره اطلاعات آمریکا، در اولین ماه از سال میلادی جاری(2016) تشکیل شد که قبل از آن در اواخر سال 2015 امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی دو نامه خود را خطاب به جوانان غرب و آمریکا نوشت و منتشر کرد و با این دو نامه، دولت های اروپایی و آمریکا را رسوا کرد و همین عاملِ مستقیم باز کردن پرونده ویژه وهابی ها و تروریست ها توسط آمریکایی ها بود.

آمریکایی ها پیش از این نیز از کشتار مردم بی گناه و بریدن سر مردم و خونریزی ها و سوزاندن محله ها و غارت اموال مردم و خرید و فروش زنان اسیر شده توسط وهابی ها خبر داشتند و باید بدانید که تکفیری ها فقط زنان ایزدی را به بردگی نمی گرفتند، بلکه زنان سنجاری و بخشی از زنان دیری(دیرالزور) را نیز به بردگی گرفتند و برخی از آنها را در بازارهای برده فروشی فروختند. آنها تعدادی از زنان اسیر را برای فروش به منطقه المنصوره آوردند که سی کیلومتر قبل از رقه قرار دارد. در میان این زنان یک دختر 14 ساله ایزدی بود که گریه می کرد و می خواست خودش را بکشد که یکی از ثروتمندان منطقه جلو آمد و او را به قیمت 100000 لیره خریداری کرد و بعد از آن او را آزاد کرد و علاوه بر آن به او کمک کرد نزد والدین خود برود.

این تصاویر و مناظر بسیار عجیب است. یک گروه آمریکایی به نام "بلک واتر" در شهر الثورة مقرّی داشتند که در آن تعدادی از سگ ها را نگهداری می کردند و هر روز تعدادی از زندانیان مسلمان و غیر مسلمان را با اره تکه تکه می کردند و جلوی سگ های خود می انداختند تا بخورند و تعداد زیادی از خانواده برّی در حلب را که زندانی آنها بودند به این طریق کشتند و غذای سگ ها کردند. یکی از زندانیان در پای خود دملی داشت که او را آزار می داد و آنها به او گفتند تو را درمان می کنیم و او را از زندان بیرون آوردند در حالی که گمان می کرد قرار است او را درمان کنند، اما ناگهان متوجه شد می خواهند پای او را ببرند و جلوی سگ ها بیندازند و همین کار را کردند و پس از آن قسمت دیگری از پای او را بریدند و بعد هم پای دیگر او را بریدند و جلوی سگ های خود انداختند تا مایه تفریح آنها باشد.

آمریکا تمام این جنایت ها را می دانست و از آن خبر داشت و این خبرها که من به شما می گویم از شهر رقه است که محل اجرای عملی افکار وهابی ها است.

در میان مدیران داعش در رقه شخصیت های انگلیسی، آمریکایی، ترکی و عربستانی حضور داشتند. دیوید مایکل مشاور سرکرده داعش در رقه بود و علاوه بر او یکی از عناصر اطلاعاتی ترکیه وابسته به اطلاعات غازی عین تاب به نام ابراهیم سلطم و شخص دیگری بود از عربستان که از سرکردگان داعش در رقه بودند و این جنایت ها را مدیریت می کردند و جنایت هایی انجام می دادند که ذهن انسان نمی تواند آن را تصور بکند. بریدن سر انسان های بی دفاع، کشتار، ربودن بچه ها از کارهای عادی آنها بود. آنها کودکان را می ربودند و به رستوران ها می آوردند و غذاهای خوشمزه مخلوط به مواد مخدر به آنها می دادند تا معتاد شوند و پس از آن خود کودکان دوست نداشتند از نزد داعش فرار کنند تا مواد مخدر به آنها برسد و هنگامی که پدر یا عموی بچه می آمد و او را پیدا می کرد، به او می گفتند بچه تو در اردوگاه جهاد است و خود کودک هم که معتاد شده بود نمی خواست پیش والدین خود بازگردد. در برابر این جنایت ها که در تاریخ نظیری ندارد انسان ناخودآگاه می گوید رحمت خدا بر دوره هولاکو.

پس با توجه به اینکه این جنایت های فجیع از قبل هم بود و با توجه به دو نامه رهبری به جوانان غرب می توان به این نتیجه رسید که این دو نامه، آمریکا را وادار کرد درباره این جنایت ها واکنش نشان دهد.

 

- اکنون ویدئوی گفتگوی سناتور هنک جانسون را با رابردت فورت و دیگر مسئولان آمریکایی در کمیسیون تروریسم و امنیت داخلی در کنگره آمریکا مرور می کنیم که این ویدئو درباره گفتگوی آنها در مورد حمایت وهابیت و عربستان سعودی از داعش است:

سناتور جانسون[1]: آیا این طور نیست که جنبش های جهادی در جهان ارتباط وثیقی با تعالیم وهابیت دارد؟

پاسخ: بله. می توانم بگویم که وهابیت منبع الهام بخش آنها یعنی داعش و القاعده است.

سناتور جانسون: منظور شما این است که داعش و القاعده از مذهب وهابیت در اسلام الهام می گیرند؟

پاسخ: بله

سناتور جانسون: وهابیت که در قرن هجدهم ظهور یافت، یکی از شاخه های اسلام سنی است و از سرزمینی آغاز شد که اکنون عربستان نام دارد. آیا این درست است؟

پاسخ: بله

سناتور جانسون: وهابیت تلاش می کنند با برخی اقدامات خود اسلام را از کسانی که مشرک می دانند تطهر کنند. این درست است؟

پاسخ: بله

وهابیت شاخه ای بسیار تندرو از اسلام است. این درست است؟

پاسخ: بله

سناتور جانسون: آیا این درست است که خاندان حاکم عربستان مشروعیت خود را از عقیده وهابیت می گیرد؟

رابرت فورد[2]: سعودی ها سوار یک ببر هستند به این معنا که به دردسر افتاده اند.

سناتور جانسون: به سؤال من پاسخ بدهید. این درست است؟

رابرت فورد: نمی توانم این را بگویم. نمی توانم بگویم سعودی ها فقط برای مشروعیت بخشی به خود به وهابیت اعتقاد دارند، بلکه آنها مشروعیت خود را از مجاری متعددی می گیرند که یکی از آنها وهابیت است.

سناتور جانسون: در این صورت آیا می توان گفت وهابیت دین رسمی عربستان است؟

رابرت فورد: بله. دولت عربستان ائمه جماعت وهابی مساجد اصلی را تعیین می کند.

سناتور جانسون: آیا این واقعیت دارد که خاندان حاکم سعودی وهابیت را از طریق مساجد مورد حمایت خود و همچنین از طریق مدارس خود در تمام جهان ترویج می کند؟ این درست است؟

رابرت فورد: بله

سناتور جانسون: آیا این درست است که خاندان حاکم عربستان وهابیت را با تکیه بر درآمدهای نفت و گاز در جهان ترویج می کند؟

رابرت فورد: بدون تردید درآمدهای نفت و گاز عربستان به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در این راه خرج می شود.

سناتور جانسون: آیا درست است که عقیده وهابیت همان عقیده داعش است؟

رابرت فورد: می توانم بگویم نه با این توضیح که وهابی های رسمی در عربستان، شیعیان را نمی کشند و البته آنها به شیعیان ظلم می کنند و شیعیان در این کشور از حقوق خود برخوردار نیستند، اما آنها را نمی کشند، اما شیعیانِ موصل و رقه کشته می شوند.

سناتور جانسون: آیا این واقعیت دارد که عقیده داعش همان وهابیت است؟

رابرت فورد: می توانم بگویم آنها اصول مشترکی دارند، اما داعش بسیار تندروتر و افراطی تر است.

سناتور جانسون: آیا می توان گفت که حمایت عربستان از وهابیت زمینه مناسبی را برای جذب نیروهای افراطی توسط داعش پدید آورده؟

رابرت فورد: من بر این باورم که حمایت عربستان از وهابیت مشکل ساز است و باعث شده داعش بهتر بتواند نیرو جذب کند.

سناتور جانسون: پس ما نخواهیم توانست جنبش های جهادی وهابی جهان را شکست دهیم مگر اینکه خاندان حاکم عربستان دست از حمایت مادی از وهابیت بردارند؟ درست است؟

مایکل موریل[3]: این امر در درجه اول مربوط می شود به بحث گذشته ما درباره اسباب افراطی گری. فکر می کنم منظور شما همین است. من بر این باورم که برای تحقق این هدف، عربستان اصلی ترین مرکز تاثیرگذار است و ما باید در مورد حمایت عربستان از وهابیت و چگونگی برخورد با وهابیت با آنها صحبت کنیم پس به نظر من ارزیابی شما کاملا درست است.

سناتور جانسون: حجم آخرین محموله سلاحی که به عربستان فروخته ایم چقدر است؟ تا آنجا که می دانم قیمت آن صد میلیون دلار بود.

مایکل موریل: این محموله برای حمایت از آنها در حمله به یمن بود، اما معاملات تسلیحاتی ما با آنها متعدد است و قیمت آن به میلیاردها دلار می رسد.

 

ادامه بحث از دکتر علی الشعیبی:

به نظر من آمریکایی ها از انتشار این فیلم اهدافی داشتند که یکی از آنها حمایت از حکومت وهابی است در حالی که چنین چیزی از آن به نظر نمی رسد و ممکن است از حرف من تعجب کنید.

آنها می گویند وهابی ها خوب هستند، اما باید شیوه و برنامه خود را تغییر دهند و بر این اساس این جلسه را تشکیل دادند تا به بررسی وهابی ها بپردازند و ما پیش از این گفتیم که 35000 مدرسه وهابی، کتاب التوحید را از کلاس اول تا پایان دبیرستان تدریس می کنند و در همین کتاب شرک اکبر و شرک اصغر به دانش آموزان تدریس می شود و به آنها می گویند کسانی که مبتلا به شرک اکبر باشند از اسلام خارجند و باید کشته شوند و اموال آنها مصادره شود و زنان آنها تصرف شوند و پیش از این به شما گفتم که "صالح الفوزان" بزرگ ترین چهره وهابی معاصر در سلسله کتاب های توحید که تدریس می شود می گوید: مشرکان عبارتند از: جهمیه، معتزله و اشاعره و شما می دانید که اشاعره اهل سنت هستند. آنها اهل سنت را تکفیر قطعی می کنند.

 

- بدین ترتیب وهابیت تمام اهل سنت را تکفیر می کنند و این بسیار خطرناک است.

بله آنها همه اهل سنت را تکفیر می کنند، اما ابوالحسن اشعری کسی بود که در لحظات پایان زندگی به شاگرد خود "سختیانی" گفت شاهد باش که من هیچ مذهب و هیچ طایفه ای از مسلمانان را تکفیر نمی کنم، اما وهابی ها اعتقاد اهل سنت را باطل می دانند. کافی است که سنی پس از گفتن اذان بگوید «اللهم صل علی محمد»  یا بگوید «یا رب صل علی نبیک المصطفی». این جمله نزد آنها جنایت بزرگی است و محمد بن عبدالوهاب عده زیادی را به این خاطر کشت. روزی یک مؤذن کور را نزد محمد بن عبدالوهاب آوردند که پس از نماز بر پیامبر صلوات می فرستاد و ابن عبدالوهاب با دست خودش سر از تن وی جدا کرد. کینه وهابی ها تمام نشدنی است و از قتل و آدمکشی سیر نمی شوند.

این کمیته آمریکایی(کمیسیون تروریسم و امنیت داخلی کنگره آمریکا) که من به آنها اعتماد ندارم و سناریو و نمایش آنها را دانستید، این نمایش را برای این اجرا کردند که یک جنبش در جوانان آمریکا و اروپا رقم خورده و این جوانان تحت تاثیر نامه های امام خامنه ای بیدار شده اند و سیاستمداران آمریکا هم برای نجات دادن خود فرصت را مناسب دیده اند که زیر پای داعش را خالی کنند.

 

- شما گفتید محمد بن عبدالوهاب کتاب های زیای مانند التوحید، کشف الشبهات، سیره نبوی و غیره نوشته که عناوین براقی دارند، اما سؤال ما این است که با صرف نظر از جنبه فقهی، مضمون و مفاد این کتاب ها در مقایسه با کتاب های پیش از آن چیست و چه نظرات نادری در آن مطرح شده است؟

از خدا می خواهم حقیقت را بر زبان من جاری کند و باعث بیداری خوانندگان و مخاطبان بشود. ما فقط نیازمند انتشار این اطلاعات نیستیم. ما از مخاطبان خود می خواهیم بیدار شوند؛ چراکه بحث ما درباره دین است و همه می دانند که خداوند متعال در قیامت درباره دین از ما خواهد پرسید که دین ما چیست و خداوند هم  در این دنیا پیام دین را به گوش همه می رساند تا کسی در قیامت نگوید من این را نشنیده بودم و اکنون در این برنامه واقعیت های تاریخی و مستند را بیان می کنیم تا برای مخاطبان مفید باشد.

کتاب توحید محمد ابن عبدالوهاب در واقع اقتباسی است از کتاب ابن تیمیه به نام "اقتضاء الصراط المستقیم" که آن هم از کتاب "موسی بن میمون" به نام "دلالة الحائرين" اقتباس شده است.

حال که از کتاب "اقتضاء الصراط المستقیم" از ابن تیمیه نام بردم خوب است این ماجرا را برای شما بگویم که روزی ابن تیمیه را نزد مجموعه ای از علما در الصالحیه دمشق آوردند که در خارج دمشق قدیم بود و ائمه مذاهب چهارگانه هم در آنجا حاضر بودند تا به خاطر افکاری که دارد با او مناقشه کنند و از او خواستند "رساله تدمریه" را بیاورد و از روی آن بخواند و او (ابن تیمیه) شروع کرد به خواندن رساله، اما آنها به او گفتند آیات و احادیث پیامبر(ص) را کنار بگذار و فقط متن کتاب را بخوان، اما او از این کار خودداری کرد و خواست تمام کتاب را بخواند که علما بار دیگر از او خواستند آیات و احادیث را کنار بگذارد. ابن تیمیه حرفی برای گفتن نداشت و در واقع تعدادی از آیات و روایات را جمع کرده و خواسته میان آنها ارتباط برقرار کند.

ابن تیمیه در کتاب دیگر خود به نام "الرسالة الحموية" نیز همین کار را انجام داده. گروهی از تدمر از او سؤال پرسیدند که پاسخ آن یک یا دو سطر بود، اما او با این رساله به آنها پاسخ داد و این از ویژگی های ابن تیمیه بود که "ابن جماعة" و "الحافظ العراقی" و "ابن صلاح الکتبی" و "ابو حیان اندلسی" نیز به این ویژگی او اشاره می کنند و می گویند ابن تیمیه دوست دارد خود را نشان دهد.

حال که این را دانستید، باید بگویم محمد بن عبدالوهاب هم در تالیف، همان سلوک ابن تیمیه را تقلید کرد و "کشف الشبهات" ابن عبدالوهاب تقریبا کپی رساله تدمریه و رساله حمویه ابن تیمیه است که اگر آیات و احادیث را از آن جدا کنی دیگر چیزی به نام کشف الشبهات وجود نخواهد داشت.

در کتاب های محمد بن عبدالوهاب ویژگی بسیار مهمی وجود دارد که همیشه تلاش می کند آیات را تاویل و تفسیر به رای کند و معنای مورد نظر خود را به آیات تحمیل کند. خوارج هم همین کار را می کردند. زمانی امام علی علیه السلام عبدالله بن عباس رضی الله عنه را برای گفتگو با خوارج فرستاد و او زمانی که نزد امام بازگشت به امام عرض کرد: آنها آیاتی را که در شان مشرکان و کفار نازل شده در مورد مسلمانان به کار می گیرند.

اما در مورد کتاب "السیرة النبویة" از محمد بن عبدالوهاب باید به یک بازی پلید از ابن عبدالوهاب اشاره کنم. او مقدمه ای بسیار طولانی برای این کتاب نوشته و در آن عرب های زمان خود را به اعراب زمان پیامبر(ص) تشبیه می کند تا توجیهی برای مبارزه با عرب های زمان خود و کشتن آنها بیابد اما پیامبر(ص) در آن زمان با عرب ها جنگ نکرد، بلکه آنها را به اسلام دعوت کرد و اگر آنها دعوت پیامبر(ص) را نمی پذیرفتند، باز هم پیامبر(ص) با آنها نمی جنگید مگر زمانی که آنها علیه پیامبر(ص) شمشیر و نیزه می کشیدند که پیامبر(ص) در آن زمان از خود و دین خدا دفاع می کرد و ما دلیل داریم هنگامی که پیامبر(ص) به مدینه منوره آمد، یهود و نصارا و عرب هایی را که هنوز مسلمان نشده بودند و همچنین مسلمانان را جمع کرد و پیمان نامه ای با آنها نوشت که مشهور است و بد نیست قسمت هایی از آن را بخوانیم. پیامبر(ص) پس از بسته شدن این معاهده گفت: اهل این پیمان، امتی واحد هستند در برابر دیگران و اینجا پیامبر(ص) درواقع از شهروندی سخن می گوید، چون اهل این پیمان که همه مسلمان نبودند و شامل یهودیان و مسیحیان و مسلمانان و عرب های غیر مسلمان می شد.

محمد بن عبدالوهاب این پیمان نامه را باور ندارد، زیرا در اصل به دنبال توجیهی برای کشتن مسلمانان می گردد.

 

- آیا در تاریخ اسلام، صحابه و تابعین، قبر پیامبر(ص) را زیارت کرده اند؟

حقیقت است این است که در طول تاریخ اسلام، صحابه و تابعین و نسل های پس از آنها قبر پیامبر(ص) را زیارت کرده اند و این سلسله زیارات تا عصر ما ادامه دارد. اهل مدینه قبر پیامبر(ص) را زیارت می کردند و مالک عبارتی دارد و می گوید نگویید به زیارت قبر پیامبر (ص)می رویم بلکه بگویید به زیارت پیامبر(ص) می رویم و در این زمینه می توانیم از مجموعه ای از صحابه نام ببریم که قبر پیامبر(ص) را زیارت می کردند.

 

- منظور مالک از این سخن چه بوده؟

منظور مالک از این سخن این بود که بر معنایی که در آیه 64 سوره نساء آمده تاکید کند. خداوند در این سوره می فرماید:

«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا» : (و ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر آنکه به یاری و توفیق خدا از وی اطاعت شود. و اگر آنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند نزد تو می آمدند ، آن گاه از خداوند آمرزش می خواستند و رسول خدا نیز برای آنها طلب آمرزش می کرد، بی تردید خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند).

علاوه بر این می بینیم عبدالله بن عمر قبر پیامبر(ص) را زیارت می کرد و در آنجا دعا می کرد. پس از آن در تاریخ ثبت شده و "بدرالدین الحُسنی" هم مواردی را در این زمینه و در مخالفت با ابن تیمیه ثبت کرده و در تاریخ ثبت شده که "ابوایوب انصاری" از کوفه به زیارت قبر پیامبر(ص) می آمد و صورت خود را روی قبر می گذاشت و ابتدا جانب راست صورت و سپس جانب چپ را روی قبر می گذاشت و هنگامی که در این حالت بود متوجه شد کسی روی کتف او دست می کشد و هنگامی که سر خود را بلند کرد "مروان بن حکم" را دید. او خطاب به مروان گفت من دلداده این سنگ نیستم بلکه دلداده کسی هستم که زیر این سنگ قرار دارد. علاوه بر این ثابت شده که "بلال بن رباح" که ساکن دمشق بود و قبر او در شام است، از دمشق عازم مدینه می شد و هدفی جز زیارت قبر پیامبر(ص) نداشت. البته برخی برای اینکه کسی به این فعل بلال استناد نکنند می گویند بلال پیامبر(ص) را در خواب دیده که او را به خاطر اینکه کم به زیارت او می آید سرزنش کرده تا بدین ترتیب این عمل بلال را به یک خواب مستند کنند و بگویند اصلی ندارد اما حُسنی و الذهبی و دیگران به این فعل بلال استناد کرده اند.

علاوه بر اینها "ابن عساکر" صاحب تاریخ دمشق درباره کسانی حرف می زند که به صورت مستمر به زیارت قبر پیامبر(ص) می رفته اند و در آنجا می گوید "عمر بن عبدالعزیز" یکی از اطرافیان نزدیک به خود را به مدینه و زیارت قبر پیامبر(ص) می فرستد تا سلام عمربن عبدالعزیز را به پیامبر(ص)  برساند. همین موضوع خیلی وهابی ها را به خود مشغول ساخته و برای نجات یافتن از آن به تحریف و تشویه تاریخ روی آورده اند.

به عنوان مثال "اسماعیل بن حُمیَد" در یکی از کتاب های خود پس از مقدمه می نویسد آماده رفتن به زیارت قبر پیامبر(ص) است و این کتاب هزاران دست گشت و وهابی ها کلمه قبر را از این جمله حذف کردند.

 

- چرا آنها اصرار دارند کلمه قبر را حذف کنند؟

آنها بسیار به پیامبر(ص) بی احترامی کردند و حتی برخی از اصحاب ابن عبدالوهاب می گفتند این عصا که در دست من است از محمد سودمندتر است. این روش آنها روش هجوم نرم و جنگ نرم علیه پیامبر است. آنها بسیاری از فرمایشات و سخنان پیامبر(ص) را حذف کردند و گفتند این بدعت است و پس از آن بسیاری از سخنان صحابه در مورد پیامبر را رد کردند و سپس بسیاری از سخنان تابعین و نسل های پس از آنها درباره پیامبر(ص) را رد کردند.

 

- درست است که ابن تیمیه با زیارت قبر پیامبر(ص) مخالفت کرده؟ اگر این درست است پس وهابی ها در تحریم زیارت قبر پیامبر(ص) به چه چیزی استناد می کنند؟

ابن تیمیه با زیارت پیامبر مخالفت شدیدی کرد و این مخالفت او در مجموعه فتاوای او جلد چهارم صفحه 63 چاپ الدار العلمية در ریاض ذکر شده است. علاوه بر این او می گوید کسی که به زیارت قبر پیامبر می رود حق ندارد نماز شکسته بخواند، زیرا سفر او سفر معصیت است و البته "تقی الدین السُبکی" ، "بدرالدین الحُسنی" ، "ابن جماعة" مفتی شافعیه و عالم العلماء در عصر خود ، "الذهبی" و گروه زیادی از علما به او پاسخ داده اند.

هنگامی که ابن تیمیه فتوای تحریم زیارت قبر پیامبر(ص) را صادر کرد و سفر زیارت قبر پیامبر را سفر معصیت دانست، از مصر به دمشق دستور آمد و ابن تیمیه در سال 726 هجری بازداشت و زندانی شد و تا زمان مرگ خود در سال 728 هجری به خاطر این جنایت بزرگ در زندان بود. هنگامی که او را از دمشق به زندان مصر می بردند مردم از خانه های خود بیرون آمدند تا ببینند این مردی که زیارت قبر پیامبر را تحریم کرده کیست چون آن را از عجائب می دانستند که کسی چنین جراتی به خود راه بدهد.

اما در پاسخ پرسش شما که وهابی ها در تحریم زیارت قبر پیامبر به چه چیزی استناد می کنند پیش از پاسخ دادن به آن دوست دارم به سخنی از ناصر الدین البانی اشاره کنم که 18 سال شاگرد او بودم. البانی می گوید این مرد(ابن تیمیه) عجیب است؛ احادیث صحیح را تضعیف می کند و احادیث موضوعه و ضعیف را تقویت می کند و در این زمینه 160 اشکال از ابن تیمیه و 120 اشکال از محمد بن عبدالوهاب می گیرد.

البته وهابی ها سعی می کنند بگویند ابن تیمیه زیارت قبر پیامبر(ص) را تحریم نکرده است، در حالی که این فتوای او بسیار مشهور است و نمی توان آن را انکار کرد و همان طور که گفتم علمای زیادی مانند السبکی و الحُسنی به او پاسخ داده اند و موارد زیادی از زیارت قبر پیامبر(ص) توسط پیروان مذاهب ذکر می کنند. آیا در تاریخ وارد شده که صحابه و تابعین هنگام زیارت قبر پیامبر به او بی ادبی می کردند؟ آیا هنگامی که نزد قبر پیامبر(ص) می رفتند به او پشت می کردند؟ از آداب زیارت پیامبر(ص) این بود که نزد ایشان دعا می کردند.

وهابی ها همان طور که بزرگ آنها ابن تیمیه علیه پیامبر جنگ نرم به راه انداخت، محمد بن عبدالوهاب هم آمد و به خیال خود خواست حکومتی تشکیل دهد و در کنار نظریات توحید ربوبی و الوهی خود مطالبی را بیان کرد مانند تحریم زیارت قبر پیامبر و در تمام تاریخ اسلام کسی جز ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه کسی جرات نکرد چنین کند.

 

[1]. سناتور هنک جانسون عضو کمیسیون تروریسم و امنیت داخلی کنگره آمریکا

[2]. سفیر سابق آمریکا در سوریه.

[3]. معاون رئیس سابق سی آی ای.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha